رنگین کمان
بادهای سرد بی رحمانه می وزند،وقتی در آسمان زندگی ام ناپدید می شوی
وقتی پشت ابرهای غرور خود را پنهان می کنی
آخر بادها هم می دانند که اگر خورشید دلم نباشد چقدر سست و شکننده می شود.
پس بمان،بتاب،زندگی ببخش
نگذار دستانم در سرمای این احساس یخ بزنند.
گرمی حضورت را نصیبم کن.
که من بی حضور تو در طوفان مرگبار تنهایی نابود می شوم
دیگر باریدن بس است
ای کاش بدانی که دلم چقدر برای "رنگین کمان" تنگ شده است.....
[ پنج شنبه 91/6/16 ] [ 7:57 صبح ] [ محدثه سادات بهروز ]